زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

به خودم

  به سهند 

 

میخوام یه چیزی رو بگم ساده و بی مقدمه 

 

تا کی میخوای حرص بخوری؟ یکی بشو مثل همه 

 

به تو چه کی دربه دره؟ مقواها بسترشه 

 

تو شب این شهر سیاه کدوم گربه گرسنشه؟ 

 

به تو چه اسم این زمین مام عزیز وطنه؟ 

 

آبی دریای خزر تو چنگال دشمنشه؟  

 

به تو چه چشمای ندا؟  به تو چه گریه ی خدا؟

 

 به تو چه این قبر غریب؟ به تو چه شنبه ی سیاه؟

 

به تو چه عشقی چرا مرد؟ به تو چه شاملو چی میگفت؟ 

 

به تو چه که یه موریانه تموم تاریخت رو خورد؟

 

به تو چه قانون چی میگه؟ به تو چه وجدان چی چیه؟ 

 

((فکر خودت باش عزیزم!!)) این فرمول زندگیه 

....................................................................... 

 

پ.ن:دیگه حرفم رو نمیخورم............ 

غم آزادگی دارم به تن دلبستگی تا کی ؟
به من بخشیده دلتنگی شکستنهای پی در پی

نظرات 17 + ارسال نظر
علی محمد محمدی جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:29 ق.ظ http://ermes3.blogsky.com

قشنگه ! دست مریزاد !

درود و بدرود !

XIVAGO جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:56 ق.ظ http://armageddon.blogsky.com

دست تو نیست
دلت مهمه
ازش نخواه مثل همه باشه
http://poesy.blogsky.com

مونا جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ق.ظ

خیلی حقیقت داره. برای همین انسانیت دیگه معنا نداره.

کوروموزوم نا معلوم جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:08 ق.ظ http://xxxy.blogsky.com

این که دیگه حرفتو نخوری که محشره
ولی در هر صورت یکی مثل همه شدن هم آسون نیست اینو به کسی که بهش نامه نوشتی بگو.
بگو که یه روز به خودش میاد میبینه تو فرایند مثل همه شدن تو ظاهر مثل همست و جلوی هیچ احد الناسی حتی نزدیکاش هیچ چیو متوجه نمیشن اما درونش چیز دیگه ای هست و این یا باعث این میشه که سعی کنه از خودش دور شه و افسرده میشه و یا به خودش اجازه میده پیشروی کنه و روز به روز از اطرافیانش دورتر میشه
برای من که این دو حالت تو نوسانند گاهی این گاهی اون.
اینجاهارو دوست داشتم:
تو شب این شهر سیاه کدوم گربه گرسنشه؟
به تو چه چشمای ندا؟ به تو چه گریه ی خدا؟
به تو چه قانون چی میگه؟ به تو چه وجدان چی چیه؟

ژاله جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:08 ق.ظ http://rele.mihanblog.com

سلام دوست عزیز

ممنون از بلاگ خوبتون
اگه مایل به تبادل لینک هستید ما رو به نام " رله دانلود" لینک بفرمائید و سپس در قسمت نظرات به ما خبر دهید تا شما هم با نام مورد نظرتون لینک بشید
موفق باشید

کوروموزوم نا معلوم سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:26 ب.ظ http://xxxy.blogsky.com

اوووووه آفرین به مرد مرده!
مطمئنم قبول میشی.
هم واسه ی تو هم برای منگوله دعا میکنم یه عالمه.
گرچه منگوله بیشتر به کارش چسبیده تا به درسش.

خاتون خاموش سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:03 ب.ظ

یعنی هنوزم آدمایی هستن که سرشون رو مثل کبک بکنن زیر برف و نفهمن که چه خبره؟؟؟؟

زم بور شنبه 18 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:09 ب.ظ http://www.etopia.blogfa.com

اسمشو بزاریم مثنوی آزادی..؟!
چه عرض کنم والا حتما این طوریست که شما می فرمایین.

مرجان یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:40 ق.ظ http://tara65.blogsky.com

و من فکر نمی کنم به اینکه شاید دیگه سهند گوش نده به تموم دیوونگی های شبونم...فکر نمی کنم به اینکه چرا نتوانست تحمل کنه درد این روزهای لعنتیم را!فکر نمی کنم....

کوروموزوم نا معلوم دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:43 ق.ظ http://xxxy.blogsky.com

اومدم یه حالی بپرسم ازت

سایه دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:46 ق.ظ

میدونی تمام آدما بد نیستن!من و تو باید سعی کنیم اول خودمون رو کامل کنیم بد به مردم گیر بدیم. من وتو هستیم که ما می شیم و این دنیا رو می سازیم.
یه فیلسوف بزرگی می گفت:بچه که بودم می خواستم تمام دنیا رو تغییر بدم و از این بدبختی نجاتشون بدم.دبیرستان که رفتم تصمیم گرفتم کشور خودم رو نجات بدم.به جوانی که رسیدم گفتم شهر م رو نجات می دم.به میانسالی که رسیدم خواستم خانوادم رو نجات بدم.حالا که فیلسوف شدم فهمیدم که باید اول خودم رو تغییر بدم!
قصه ی ما هم عین اینه.درد ما از اینه که خودمون رو از مردم جدا میدونیم

خاتون خاموش جمعه 24 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:02 ب.ظ http://khatoonekhamush.blogfa.com

کجایی جوون..؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مونارک شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:30 ق.ظ http://moonark.blogsky.com

بله اگه می شد که...
اگه می شد هم باز خوب نبود باز نمی شد...
سلام

اول شخص مفرد شنبه 2 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:54 ب.ظ http://goriz-gozar.blogfa.com

فقط او می تواند مرا بشناسد.او حتما می فهمد...می خواهم عصاره نه شراب تلخ زندگی خودم را چکه چکه در گلوی خشک سایه ام چکانیده به او بگویم: (( این زندگی من است ))
هدایت.
وبلاگ زیبایی داری
با لینک موافقی؟ منتظرم

autumn of alone یکشنبه 3 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ق.ظ

می خوای بری کهریزک ؟؟؟؟!!!! نه..............؟؟؟!!!!!

خاتون خاموش سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:35 ب.ظ http://khatoonekhamush.bloga.com

آپ نمیکنی جوون؟؟؟ کم پیدایی!! اید که هر جا هستی اتفاقات خوب در حال رخ دادن باشه...

سهند جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:53 ب.ظ http://facebook.com/sahandpotter

سلام!! اسم من هم سهنده...با من بودین آیا؟
در عین زیبایی...تلخ بود..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد