زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

باز باران ، باز تهران

اندوه ما ، 

            بی پایان 

خیس است ، 

                  یاد یاران 

تهران ، 

          به زیر باران 

................................................... 

پ.ن1:زمان که کم داشته باشی شعر هایت را هم تلگرافی خواهی نوشت..... 

پ.ن2:این افقی ترین پایتخت دنیا را بسیار دوست میدارم......تهران دوست داشتنی ترین بی رحم دنیاست....دو ماه پیش زیر پل پارک وی تصمیم گرفتم یک ترانه ی اهنگین فارسی - انگلیسی بنویسم که مدام  این جمله در اون تکرار بشه: I LOVE TEHRAN  

تنبلی هنوز اجازه نداده.....

 

نظرات 16 + ارسال نظر
کوروموزوم نا معلوم پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:55 ق.ظ http://xxxy.blogsky.com

منم عاشق تهرانم
همه وقتی میرن مسافرت از مسافرتشون لذت میبرن بعد من دلم برای تهران تنگ میشه هی میخوام برگردم.
مشخصه که حسابی داری درس میخونیا.
امیرکبیر که قبول شدی باید به من شیرینی بدیا.

زندگی سگی پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:16 ب.ظ http://zendegisagi.com

درود بر
گلادیاتورهای پارک وی

شیخ بی چراغ دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:21 ب.ظ http://tara65.blogsky.com

این وبلاگ برای همیشه تعطیل شد...به روزم!

پائیززاد جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:03 ق.ظ http://21aban.blogfa.com

چقدر دلتنگشم
دورم از شهر قشنگم

شلم شوربای قدیمی یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:25 ب.ظ http://nimarasi.blogfa.com

همیشه قشنگ مینویسی دلم برات تنگ شده بود زنده ترین زنده به گور

کوروموزوم نا معلوم یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:41 ب.ظ http://xxxy.blogsky.com

اومدم یه سر بهت بزنم همینجوری

فردان دوشنبه 25 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:39 ب.ظ http://aber.blogsky.com

انگار خسته اما شادی..

کوروموزوم نا معلوم دوشنبه 2 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:13 ب.ظ http://xxxy.blogsky.com

خوب تقریبا میشه حدس زد که بیست و پنج سالگی چطوری میتونه باشه...
نه مرد مرده!من با تو قهر نیستم تو تنها وبلاگ نویسی هستی که هیچ وقت نخواستم باهات قهر باشم نارنج کوروموزوم و هر جای دیگه.
خوشحالم که کلی داری درس میخونی با خودکارای رنگیو مارکر و ریکوردر.
زندگی انگار تو این پاییز متوقف شده.دیشب کسی بهم میگفته که قبل از اینکه تنهاش بذارم بهش بگم و یهو تنهاش نذارم کسی که ۲ پاییز قبل تر از این پاییز شناختمش...میدونی اون نمیدونست که من برای ثابت کردن به خودم فقط و فقط به خودم که آدما میتونن دل همو نشکنن نمیخوام تنهاش بذارم..
به غیر از اونم که زندگی هست درس و دانشگاه هست پاییز گردی هست تقریبا همه چیز خوب و آرومه.
دلیل اینم که اینجا کامنت نمیذارم اینه که خوب اینجا آپدیت نمیشه و منم زیاد خوشم نمیاد که وبلاگ کسیو تبدیل به چت روم کنم یا نامه ی احوال پرسی براش تو وبلاگ بنویسم.ایمیلتم ندارم.
یکی لیلی یکی مجنون/
یکی خوشحال یکی داغون/

یکی فرهاد یکی شیرین/
یکی شاده یکی غمگین /
دنیا پر از این یکی هاست!هر چقدر بیشتر میگذره میفهمم چه آدم های معمولی هستیم ما؛
مایی که تو نوجوونی هامون فکر میکردم چقدر متفاوتیم...
ما آدمای معمولی که گیرم یکیمون لعنت بیشتری از این زندگی نصیب خودش شده باشه.
راستی اون شب داشتم برمیگشتم خونه توی یکی از شبای سرد و پر ترافیک تهران و آهنگ گوش میکردم بعد یاد تو افتادم که چقدر مث من این شهرو دوست داری.
پوففففف چقدر حرف زدم!اونوقت بگو کوروموزوم قهره!

سونیا سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ب.ظ http://www.allalone.blogsky.com

نمی دونستم هنوز هم بعضیا تهرانو دوست دارن:)
متنفرم از این شهر!!

کوروموزوم نا معلوم جمعه 6 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:40 ق.ظ http://xxxy.blogsky.com

اوهوم داستانشو میدونم:(

کوروموزوم نا معلوم یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:25 ق.ظ http://xxxy.blogsky.com

منم عاشق آشپزیم این مدلی که این خانوم ارمنیه یادم داد اینجوریه برای هر فنجون یه قاشق مربا خوری قهوه بستگی به شیرینی که بخوای داشته باشه از یه قاشق مربا خوری شکر تا نصف و کمتر من برای خودم نصف میریزم معمولا با یه فنجون آب بعد همه ی اینارو میریزی تو قهوه جوش میذاری رو گاز بالا سرش وایمیسی تا کف کنه کف که کرد کفاشو بر میداری که بعدا بدی روی فنجون یه دقیقه دیگم میذاری بمونه قبل از اینکه به جوش بیفته برش میداری میریزی تو فنجون کفارم میدی روش بعد من چون خامه دوست دارم اگه خامه هم داشته باشیم یه تیکه میذارم روش

کوروموزوم نا معلوم چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:42 ب.ظ http://xxxy.blogsky.com

مرد مرده مرد مرده مرده مرده ی دوست داشتنی من چقدر تو همیشه غمگینی...

کوروموزوم نا معلوم یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:00 ب.ظ

دلگیر که نه...اما تو ذوقم خورد

خدگر (ماهان) سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:53 ق.ظ http://www.trustkhadgar.wordpress.com

سلام!
لقب من هم یه زمانی مرد مرده بوده! وبلاگتون و لقبتون نوستالژیکه

پ.ن: این زندگی سگی "سلام بر گلادیاتورها" رو خیلی خوب اومده!
پ.ن:‌ به من هم سر بزنید,دل یه همشهری جوون رو شاد کنید!!!

کوروموزوم نا معلوم پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:57 ب.ظ

بچه های تهران مرکز از این بخارا ندارن حداقل دانشکده ی ما که نداره.

فرار سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:34 ب.ظ

ما که رفتیم.
شمام بیاین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد