زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

به خودم

  به سهند 

 

میخوام یه چیزی رو بگم ساده و بی مقدمه 

 

تا کی میخوای حرص بخوری؟ یکی بشو مثل همه 

 

به تو چه کی دربه دره؟ مقواها بسترشه 

 

تو شب این شهر سیاه کدوم گربه گرسنشه؟ 

 

به تو چه اسم این زمین مام عزیز وطنه؟ 

 

آبی دریای خزر تو چنگال دشمنشه؟  

 

به تو چه چشمای ندا؟  به تو چه گریه ی خدا؟

 

 به تو چه این قبر غریب؟ به تو چه شنبه ی سیاه؟

 

به تو چه عشقی چرا مرد؟ به تو چه شاملو چی میگفت؟ 

 

به تو چه که یه موریانه تموم تاریخت رو خورد؟

 

به تو چه قانون چی میگه؟ به تو چه وجدان چی چیه؟ 

 

((فکر خودت باش عزیزم!!)) این فرمول زندگیه 

....................................................................... 

 

پ.ن:دیگه حرفم رو نمیخورم............ 

غم آزادگی دارم به تن دلبستگی تا کی ؟
به من بخشیده دلتنگی شکستنهای پی در پی

حسرت نیمه شب

ای کاش یه شاگرد کچل مکتب خونه بودم با کلاه نمدی......میرزا بهم میگفت یک دور از روی گلستان  سعدی بنویسم..... 

اون وقت شاید آدم میشدم.