روی صندلی کنار پیاده رو
نشسته بودم
"کابوس های روسی" حسین پناهی را می خواندم
جوانکی دستفروش
پیاده رو را آبپاشی میکرد
فروشنده ای سیگار به دست
از پشت شیشه مغازه تماشایش می کرد
طبقه بالای مغازه
یک کافه بود
من صندلی پیاده رو را ترجیح می دادم
پول هم نداشتم
20 اردیبهشت 91