غریبه می شوی، گُلم
رفیق سال و ماه من
هم پرسه ی همیشه ی
گریه ی گاه گاه من
غریبه می شوی، عزیز
شریک روزهای خیس
دلیل بی قراری ام
دلیل بغض خودنویس
غریبه می شوی، عزیز
در امتداد روزها
برای من که مانده ام
در حسرتت هنوز ها
غریبه می شوی ،ولی
نمی روی ز خاطرم
ببین که مانده یاد تو
در همه ی دقایقم
................................................
پ.ن: چهار خط اول این ترانه را پارسال تو کافه دیماگو نوشتم...یعنی حس امروزم نیست...
چقدر حس پارسالت قشنگ بوده یه جورایی دلتنگ کنندست اما دوستش داشتم.
غریبه می شوی، گُلم
رفیق سال و ماه من
هم پرسه ی همیشه ی
گریه ی گاه گاه من
غریبه می شوی، عزیز
شریک روزهای خیس
دلیل بی قراری ام
دلیل بغض خودنویس
این تیکه اولشو خیلی دوست داشتم. خیلی قشنگ بود.
منتظرم بیای بگی
rasti yadam raft begam ke kheyli khoshhalam zood be zood miay
غریبه می شوی، عزیز
شریک روزهای خیس
دلیل بی قراری ام
دلیل بغض خودنویس
....
زیبا بود
باعث شدی تا دوباره خودم را مرور کنم ... رفیق!
خیلی دوست داشتنی بود...خیلی...
همه امازاده بود و آن چنار پیرش!!! نیست؟؟؟؟
خوب است اما تو هستی ...آرامتر گیرم.... ه...س...ت...ی
یاد خودم افتادم . یاد این روزهایم افتادم !!
جدا احسنت.نمیدونم یاد کدوم ترانه قدیمی افتادم بزار فکر کنم
سلام سهند جان!
با اینکه زیبا بود نمیخوام فقط بگم زیبا بود با اینکه تحسین برانگیز بود نمیخوام فقط بگم احسنت..میخوام بگم تک تک کلمه هاش در عین آشنا بودن تازگی داشت...حرف واسه گفتن زیاده..خوب باشی...
غریبه می شوی ،ولی
نمی روی ز خاطرم...........................................
دلم (خرانه) برایت تنگ شده است رفیق عجیبم!