زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

خسته ام

از ترانه های زخمی

تا سکوت عشق

                       خستم

از بلند آشنایی

تا سقوط عشق

                      خستم

 

 

خسته ام از واژه ی عشق ُ

جمله ی دوستت دارم

خسته ام از بی همزبان مردن

در این شهر پر از آدم

 

خسته ام از دیوارهای این شهر خاطره خواندن

خسته از این سال های بی خاطره ماندن

خسته از تردید و باور

خسته از سنگ و بلور

خسته ام از زیر پای سایه ها مردن

خسته ام از تیغ نور

************************

پ.ن: وقتی می نوشتمش فکر می کردم شاهکاره.....هنوز هم فکر نمی کنم یه ترانه معمولیه....باید بیشتر روش کار کنم...البته این ترانه هم زمان با یک آهنگ نوشته شد...

اگر فکر میکنید این ترانه ناله های نا امیدانه ی عاشقانه  است ....دوباره بخوانیدش....

نظرات 39 + ارسال نظر
آزاده پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:35 ق.ظ http://yas-sefid-17.blogsky.com

خسته ام از سال های بی خاطره ماندن...
خسته ام...
.........................................
توجه کردی داره یادمون می ره خاطراتمون رو به خاطر بسپاریم...
یه عالمه آدم بی خاطره داریم توی شهر راه می ریم...
آدمای بی خاطره ی بی لبخند...

کوروموزوم نا معلوم پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:12 ق.ظ http://xxxy.blogsky.com

ببخشید انگار زیادی فضولی کردم فقط دوستام برام مهمن همین
کامنتت هم باز ببخشید که اونجا نبود فعلا کامنت هارو تایید نمیکنم یعنی به نظرم یا باید کامنت همه نشون داده شه یا نشه چون این عدالته واسه ی همین فعلا ترجیح میدم فقط خودم بخونم.
اونجا که گفتم از گریز لحظه ی ما میترسم گفته بودی که بترس چون اتفاق میفته منظورم اونجا بود.
دلیلی نداره که توضیح بدی اگه میگی که جمع و جوری من خیالم راحته + اینکه از خود سانسوری تو وبلاگ متنفرم و به نظرم ادم باید راحت باشه برای همین دیگه چیزی اضافه بر پستات نمیگم تا ناراحت نشی.
حالا در مورد پستت اول تناقض رو توش زیاد حس کردم
+
خسته ام از دیوارهای این شهر خاطره خواندن

خسته از این سال های بی خاطره ماندن

خسته از تردید و باور

خسته از سنگ و بلور

خسته ام از زیر پای سایه ها مردن

خسته ام از تیغ نور
این تیکرو زیاد دوستش داشتم من فکر نکردم که ناله ی عاشقانست اما تم عاشقانشو نمیشه در نظر نگرفت
احساس کردم کنایه به شهر و زمان زدی که اونم دوست داشتم
برم دیگه که درس بخونم تا پخ پخ نشدم سر امتحان

کوروموزوم نا معلوم پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:13 ق.ظ

اهان راستی یادم رفت بگم کاش زودتر خستگیتم تموم میشد

شارونا جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:22 ب.ظ http://shaarona.blogfa.com

قشنگ بود.مرسی.

آلبا شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:55 ق.ظ http://www.salamkhodahafez.blogfa.com

...دوباره خوندم...

مسیح شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:33 ب.ظ http://www.masihhedayat.blogfa.com

درود به تو که اول وب سخنی از هدایت نوشتی...موفق باشی ....یاهو

نازنین گل یخ دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:35 ب.ظ http://nazanin55.blogfa.com

خسته از تردید و باور
خسته ام از واژه ی عشق
جمله ی دوستت دارم
..
.
من هر شعری که با دلم همنوا باشه به نظرم محشره!!
اما تشخیص ازنظر وزن و قافیه و معیار و نمیدونم چه جوریه!!
ببخشید این شعر نا امیدانه ی عاشقی اگر نیست...پس چیست؟
شاید منظورت شعر تجربه های زندگیه...اونم از اون دست تجربه هایی که بود و نبودشون فقط در مورد شخصیت خودمونه که موثره!!

ترز سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:03 ق.ظ http://painted-veil.persianblog.ir

راستش را بخواهید این یک ترانه معمولی است. البته معمولی بودن ترانه از زیبایی اش نمی کاهد اما به هر حال بهتر است که شیفتگی بر نگاهمان تاثیر نگذارد.
ارادتمند و دوست

parazit سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:15 ب.ظ http://parazitha.blogfa.com

این ترانه مال توئه البته ولی من فکر میکنم نمیتونی بگی که عاشقانه نیست
نه صرفا" چون توش عشق داره یا دوستت دارم
چون توش خاطره داره
عشق چیز والاییه اگه باشه میشه به خیلی چیزا اطلاقش کرد

سجاد سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:14 ب.ظ http://sallamashena.blogsky.com

سلام . به نظر من اصلا نا امیدی و یاس نیست اگه نوشته های منو بخونی چی می گی؟
خوشحال می شم نظری بدی آخه یه مقداری وجه اشتراک داریم .

فروز چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:12 ق.ظ http://kashiekeder.blogsky.com

خسته ام ،به یکم وقت نیاز هست تا به زبان اقتصاد این حس ناخوشایند سرشکن بشه به .....
فکر می کنم مردی که مرده بود نمی تونه بنویسه!! بله،انگار می تونه؛ البته فقط باید اراده کنه که زنده بشه...چندان مهم هم نیست؛خوب شاید بیشتر از عمرش داره زندگی می کنه..

نقره ای چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:50 ق.ظ http://silverheart.blogfa.com

خسته ام، مثل رگ تو اولین لحظه ی سوزن ...

مجتبی پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:21 ب.ظ http://www.qooqel.blogfa.com

سلام
جالب انگیز بود!!
نظرت رو در مورد مسائل بنیادین می خوام بدونم!!!!!
با احترام در انتظار

سیمین پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:42 ب.ظ http://mehrabanbash.blogfa.com

من یک چهاردیواری دارم

و کاغذ و قلمی.

قلمی که گاه و بی گاه جور مرا می کشد

و حرف های نا گفته ام را بر کاغذ می نویسد.
به منم سری بزن

چرکنویس شنبه 8 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:23 ق.ظ http://cherknevis112.blogsky.com

پس تو هم مثل همه ی ما خسته ای! خسته از تردید و باور!

شلم شوربای خسته سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:51 ب.ظ http://WWW.NIMARASI.BLOGFA.COM

دوست عزیزم در ابتدا عذر میخوام من علاوه بر یک مورد سفر به شهرستان با چند ماموریت پی در پی مواجه شدم و همچنین چون من در زمینه شبکه کار میکنم ویروس یابی واقعا امانم را بریده بود . در ضمن من فقط شنونده و خواننده خوبی برای ترانه هستم البته بابای ترانه هم هستم ولی تا آنجا که به ذهنم میرسد مواردی را عرض میکنم
مرا بخوان بانو ، رفیق دیروزم

دلیل این بغض هنوز و هر روزم

مرا بخوان تا من شبیه من باشم

از همه عاشق ها دوباره سر باشم

مرا بخوان از نو به موج گیسویت

به جشن مرگم در میان آغوشت

مرا بخوان هرچند، شکسته و مایوس

گذشتِ فصل بهار من،افسوس

ببر مرا با خود از این فراموشی

بخوان مرا خستم از این که خاموشی

با کلیت ترانه احساس نزدیکی کردم وزن ساده نویسی و احساس موجود . ولی سکته ای در گذشت فصل بهار من افسوس میبینم که هرچه فکر کردم نتوانستم لغتی جایگزین یکی از کلمات کنم که مفهوم دست نخورد.
از حروف صدا دار در ابتدای بیت استفاده کردن کمی تلفظ را سخت میکند( از همه عاشق ها دوباره سر باشم.
)
البته نظر دادن در خصوص متن ادبی خیلی سخته ولی چون فرمودی دارم مینویسم
مثلا به جشن مرگی در وسعت آغوشت یا میان آغوشت
ولی بی تعارف شعر پست بعدیت فوق العاده تر است شاید خستگی هایم را در این نوشته میبینم

گواش پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 ب.ظ http://guash.blogsky.com

ما نیز

خر نسبتا فهیم پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:50 ب.ظ http://www.wisedonkey.persianblog.ir

خستگی خوب است ، بریدن نه !

م.ع جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:09 ق.ظ http://www.vazheiegom.blogfa.com

غر می زنیم!...

سلی جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ب.ظ http://www.jedinagir.blogsky.com

کی خسته نیس؟

کلاغ سفید جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:25 ب.ظ http://kalagh-sefid.blogfa.com

زیر بار این همه غم خسته ام
از خودم از نوع آدم خسته ام!

کاشکی یک باره ویران می شدم!
از غم یک ریز و نم نم خسته ام!!

یاسی یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:42 ب.ظ http://www.pkhsh.blogfa.com

سلام به شما
بچه که بودم از مرده ها می ترسیدم
نمی دونم چرا ؟!!!!!!!!!!
شما چه جوری از زیر یک من خاک و وقتی مردید اومدید این جا بلاگ زدید ؟
از خدا اجازه گرفتید ؟
ولی وب باحالی داری و نوشته هاتون بی نهایت بی نهایت قشنگه
یه چیزی را می دونی بعد از مدذت ها منا به یاد سهراب انداختی
خسته نباشی

بی آسمان سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:28 ق.ظ http://skylesss.blogsky.com

خسته ام از تمام خستگی ها
خسته ام از تمام عاشقانه ها
می گریزم به نقطه ای کور
فقط آرامش می خواهم!

سلام. خیلی قشنگ بود... موفق باقی بمانید ...

دنیا پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:16 ق.ظ http://www.donya-1369.blogsky.com/

سلام وبلاگ زیبایی دارید
اگه دوست داشتین سرس هم به کلبه ی درویشی ما بزنید
خوشحال می شم نظرتون رو در مورد شعرهام بدونم
اگر با تبادل لینک موافقید حتما خبرم کنید

کوروموزوم نا معلوم شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:19 ب.ظ http://xxxy.blogsky.com

نمیای؟

شلم شوربای خسته یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 ب.ظ http://WWW.NIMARASI.BLOGFA.COM

محبس خویشتن منم از این حصار خسته ام

من همه تن انالحقم کجاست دار خسته ام در همه جای این زمین همنفسم کسی نبود
زمین دیار غربتست از این دیار خسته ام

نازنین گل یخ دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:36 ق.ظ http://nazanin55.blogfa.com

چرا خستگی این قد طولانی شده؟
منم خسته ام....گمونم باید دست از غر زدن بردارم!

مریم شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 03:58 ب.ظ http://nirvana-gham.blogfa.com

شعر محشری بود.
فوق العاده بود.
خیلی زیبا...

خودم دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:38 ب.ظ

خسته ام از سرحالی خسته ام

سودا چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:43 ب.ظ http://sevda2006.cov.ir

کوچکی دنیای کوچک مال تو
من نمیخواهم عروسک مال تو

منتظرتم

مسافر شهر غم چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:50 ب.ظ http://sedayegham19.blogfa

خسته ام ، خسته تر از چشمای خیس آسمون

آنقدر خسته ام که هیچ خسته نباشیدی خستگی را از من نمی گیرد.

عالی بود

raznam چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:33 ب.ظ http://uvtl

raznam چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:35 ب.ظ http://uvtl

امروز نمیدانی چی شد.زن سوتی شک کرد.خدابخیر بگزره.نمک نذر امام زاده صالح کردم.

جاوید شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:42 ب.ظ

درود بر تو که اول با هدایت شروع کردی.هدایت عشق است.در زندگی زخمهایی است که در انزوا و به آرامی مثل خوره روح را می خورد و می تراشد.(بوف کور ُهدایت)

زهرا پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:14 ب.ظ

سلام هم میهن
فوق العاده زیبا بود و تنها وقتی چیزی به نظر ما آدما زیبا میاد که حداقل گوشه ای از زندگی خودمون توش ببینیم
راسی زیاد صادق هدایت نخون که عین من میشی

پناهگاه پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ب.ظ http://www.panahgahe_amn.blogfa.com

سلام
واینک شما دعوت شده اید به بهترین و بزرگترین پناهگاه خداوندی برای آرام شدن دلهای نا آرام

در این وبلاگ میتوانید برای هر کسی که دوست دارید با مشخصات و یا بدون مشخصات خود پیام بگذارید
میتونید برای آرامش قلبهاتون حرف های دلتون رو برای عزیزان از دست رفتتون بنویسید و یا برای همسر خود و یا دوستان و یا gf و یا bfخودتون پیام بگذارید
ما این پیام ها رو در وبلاگ طبق فرماشیش شما عزیزان ثبت میکنیم

انشاالله که به کمک شما مهربانان این وبلاگ تبدیل به بزرگترین " پناهگاه " همه ی مردم جهان شود و روزی برسد که هرکسی که پشت نت میشینه اولین مقصدش "پناهگاه " باشه[قلب][گل][قلب شکسته]

عزیزم هرموقع خاستی میتونی با من درد و دل کنی و قسم میخورم حرفات برای همیشه در قلبم پنهان بماند و من و همسرم نهایت کمکو بهت میکنیم

قول میدم

منو با اسم "پناهگاه" لینکم کن و بگو با چه اسمی لینکت کنم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:18 ب.ظ

خیلی خسته ام.اینقد خسته که نمیتونم بنویسم.این حال من خوب شدنی نیس کم کم بش عادت می کنم

نوشناز شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ب.ظ

به نظره من این محشره یا به قوله خودتون شاهکاره
موفق باشید

امیر جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:58 ق.ظ http://tanhazakhmkhorde.blogfa.com

وقتی قلبمو باختم، فهمیدم تا آخر عمر چیزی رو نمی برم...

چه وب قدیمی چه خاطراتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد