زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

شب پرسه

از شب این شهر میگذرم ، یاد یه رویا تو سرم 

نیلوفر یادای دور ، پیچیده دور بدنم  

 

خاطره ها داغ میزنن ، ذهنم ُتا یادش نره 

تیغ نگاه آدما ، انگار رگام ُ میبُره

 

ببین هنوز همین منم ،غریب ُ گنگ ُ خط خطی 

هنوز شبیه خودمم ، با خنده های الکی 

 

چراغ قرمز انگاری ، به من هی چشمک میزنه 

یکی سر هر کوچه ای ، تابلوی بن بستُ زده 

 

وقتی تموم زندگیت ، تو جیب پالتوت جا میشه  

وقتی که حکم بودنت ، تبعید به رویاها میشه 

لوله ی هفت تیر رو بذار ، درست میون ابروهات 

وقتی رگ شقیقه هات ، از پریدن خسته میشه 

  

شب پرسه های بی هدف ، تو دل این شهر سیاه 

یه مشت سوال بی جواب ، گوشه ی این ذهن تباه

 

............................................................................................. 

پ.ن1: این ترانه بر موسیقی سرد و سیاه فیلم محاکمه در خیابان آخرین فیلم سینمایی کیمیایی نوشته شد.....تغییر وزن ترانه به ضرورت موسیقی بود ...........البته ترانه ی خود فیلم شاهکار بود و ترانه من فقط یه تلاش احمقانه بود

پ.ن2: طعم خیس اندوه ُ اتفاق ِ افتاده....یه آه خداحافظ.....یه فاجعه ی ساده 

پ.ن3: ای معجزه ی خاموش...یه حادثه روشن شو......یه لحظه...... فقط یه آه .....همجنس شکفتن شو.....از روزن ِ این کنج ِ خاکستری  ِ پرپر مشغول تماشای ِ ویرون شدن من شو.....