زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

بازی آرزوها

               

                          تا کودکان بهانه گیر فردا نگویند که آدمی در میان این همه آدمی نبود

 

آب آتشگون  من رو به بازی آرزوها دعوت کرده.ازش تشکر میکنم و امیدوارم به

همه ی آرزوهای قشنگش برسه....

 

من فقط یه آرزو دارم.....

آرزوم اینه که هیچ کس تو این دنیا نباشه که از دست سهند دلگیر باشه....

این که هیچ دلی از دست من نیفته و بشکنه....این که وقتی اسمم اومد یه چیزی

ته قلب کسی نسوزه....تو حق کسی نامردی و بی معرفتی نکنم......

شاید به همین دلیل باشه که بعضی حرفها برام گرون تموم شد.....آدمها چون نمیتوانند خوب

باشند....سعی میکنند بقیه را  هم وارد راه خودشون کنند.....و اگر همراه نباشی...باید حذف

 بشی....تا دیگه کسی نفهمه که چقدر چهره هاشون زشت شده.....اما مهم نیست...

مهم اینه که من دل کسی را نشکنم....دیگه هیچ آرزویی ندارم...هیچی..جان عزیزعشق

با این همه

ای قلب دربدر

از یاد مبر که ما

من و تو

عشق را رعایت کردیم

از یاد مبر که ما

من و تو

انسان را رعایت کردیم

خود اگر شاهکار خدا بود

یا نبود...                             (شاملو)

............................................

قانون بازی اینه که باید بعد از نوشتن آرزوها پنج نفر رو به بازی دعوت کنی. اما من فقط

 آب آتشگون رو به بازی دعوت میکنم.چون بدون دعوت وارد بازی شده....

 یه بار دیگه بازی کن دوست من....... 

نظرات 13 + ارسال نظر
یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین) دوشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:30 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
ممنون از حضور دوبارت
آرزوی زیبایی داری.....
جمله آخری هم که یک بار دیگه آب اتشگون رو به بازی دعوت کردی جالبه...
دلت شاد

مرجان دوشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:52 ب.ظ http://tara65.blogsky.com

خداییش ما رو بگو دلمون خوش است که رفیق داریم!

خداییش....اما باور کن هر کاری میکردم به یه عده بر میخورد...گفتم این طوری بهتره......اگر تو چراغم غول داشتم قضیه فرق میکرد

مهتاب سه‌شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:12 ق.ظ

سلام .آرزوتون هم مثل بقیه نوشته هاتون زیباست ولی واقعا سخته به همچین آرزویی رسیدن چون ظاهرا همه آرزوی قلبیشون همینه اما همچین دل آدمو میشکنن که صداشم درنمیاد البته منظورم شمانیستین آقاسهند عزیز اینطور که ازنوشته هاتون پیداست باانگیزه قوی این آرزو رودارید پس ازخداوند میخوام که به آرزوتون برسید.وبه خاطرداشتن دل ساده تون(متن چه قدر؟عالی بود)خوش به حالتون.

اقلیما سه‌شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:29 ق.ظ http://www.dasthayemalaekeh.blogfa.com

ته ته دلم آرزو داشتم خوب باشم اما چرا آرزوهام براورده نشد. اب آتشگون سرده یا گرم؟؟؟؟؟

گفته بگم...... آب آتشگون .سرده اما گرما بخش

توپولی سه‌شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:54 ق.ظ http://topoli6612.blogsky.com

امیدوارم به آرزوت برسی آرزوی قشنگیه.
شعر زیبایی هم از شاملو نوشتی.

موفق باشی

هجران سه‌شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:09 ب.ظ http://www.hicran.blogfa.com

کم آرزویی هم نیست هـــــــــــــا!

آب آتشگون سه‌شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ب.ظ

مرسی. مرسی. مرسی
آرزوت هم مثل دلت قشنگ و صافه. ولی خیلی سخته امیدوارم بهش برسی. از صمیم قلب آرزو میکنم هر کسی دلش صافه تا آخرش هم صاف بمونه ودست زمونه رنگین کمونش نکنه.
به اقلیما هم بگو آب آتشگون .سرده اما گرما بخش
شاد باشی

گواش سه‌شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:44 ب.ظ

خودمونیم اما خیلی محال بوداااا...!!!

نمی دونم سه‌شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:46 ب.ظ http://naadaanii.persianblog.com

من که تمام خواننده هامو دعوت کرده بودم آب آتشگون عزیز هم جزو خواننده های من بود.
:)

کارت شما به دستش نرسیده احتمالا

سارا سه‌شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:09 ب.ظ http://errors.blogfa.com

سلام
میخواستم بهت بگم آپ کردی خبرم کن که دیدم خودت پیش دستی کردی و زحمت کشیدی از این بابت مرسی
آرزو بر جوانان عیب نیست !!آرزوی سختیه تقریبا ام نا ممکن نیست چون من به هرچی که فکر میکنم میبینم دست یافتنیه فقط باید براش یکم جون بکنی(البته جسارت نشه فقط قصدم این بود که بگم همه چیز دست یافتنی مینماید!)
"باید به بی‌تفاوتی واژه‌ها
و واژه های بی‌طرفی
مثل نان دل بست"
با آرزوی موفقیت

دل نمیبندم...چون اگر این کار را کنم....واژه ها هم ترکم خواهند کرد

پارمیس چهارشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:14 ق.ظ

این چه حرفیه آقا سهند.... من خیلی ناراحت شدم... جدی میگم... من هیچ کاری رو زوری انجام نمی دم هیچی....

مرجان جمعه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:15 ب.ظ http://tara65.blogsky.com

سهند؛ چرا کامنتینگ متن بالایی باز نمی شه؟مجبور شدم این پایین بنویسم...خداییش قضیه خز چیه؟ من انقدر خز شدم که اصلا حال و حوصله این عمیق بازی ها رو ندارم!!!!

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین جمعه 4 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:56 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سر افراز از فتحی بزرگ پا به سلول انفرادی قلبت نهادم. کلمه ای در خور احساسم نمی یابم حال که یادگاری های نوشته بر در و دیوار قلبت را می خوانم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد