یکم:
من پس از یک رشته دل بستن های پوچ
من پس از یک سلسله رسوا شدن
می روم در قعر گورم تا ابد
بر خود و بر عشق و تو نفرین کنم
دوم:
چشمان تو معجزه کردن را بلدند هنوز
قلب من اما دیگر به چشمانت ایمان ندارد
.........................................................
پ.ن:قاطی ام .......مثل این فیلم های بزن بزن چینی و ژاپنی که نمی فهمی اون که داره کتک میخوره آدم خوبه ماجراست یا ادم بده...مثل میوه های خراب و سالم تو میوه فروشی...
*روزگار ما به روز شد.
یکم رو که خوندم ، گفتم حالا توی دومی میگی از قعر گورت به در آمدی :دییییییی
عصبی نشین.
این روزا اکثرا موج قاطی ای رو دریافت می کنن.~ میکنیم.
حتی ما.
دوست عزیز.
:)
در ضمن توی اون فیلم های بزن بزن همه واسه خودشون خوبن!!
از نظر خودشون.
:)
یا علی.
حالا یکهو قاطی یه این بزن بزن ها نشو.که آن وسط ممکن است یکی یک بادمجان هم گوشه ی چشم تو بکارد....قاطی نکن...یک گوشه که بنشینی،آرام،دنیا هم آرام میشود...!!!
اگه الان موقع بزن بزنه ٬ پس بزن. خوب هم بزن تا کمتر بخوری...
همیشه می گن همدیگر رو کتک نزنید اما اگر ناچار به بزن بزن شدید٬ همیشه اولین ضربه رو تو بزن و محکم هم بزن.
چه کتک خوردن فیزیکی چه غیر فیزیکی....
عجب پی نوشت قشنگی نوشتی .. حسابی حالتو میفهمم ..
سلام ...
ممنون بابته تبریک ..
خیلی خوشحال شدم :)
سلام ....نمیدونم منظورت از قاطی بودن همون دچار بودنه؟...عاشقی که نمیتونه دوباره تیکه های دلشو به دست معشوق بی رحمش بده....
اما
معجزه خوبه...حتی وقتی ایمان کمرنگ باشه..
شاید اون تازه ایمان آورده که محتاجی به معجزه اش.
شاید زندگی یعنی همین رسوا شدن!!
حالا مونده این تازه فیلمشه ، به قول معروف تنگت که بگیره هم ,اشقی یادت میره هم گشنگی
سلام
زندگی همینه ... یک روز رسوای عالم شدن !
شاد باشید
سلام به مرد که مرده بود...
خوبید...
از افکارتان خوشم آمد... شما دنیاو آدمها و همش را خوب درک
کرده اید...درود بر شما ..
چه زیبا..
چشمان تو معجزه کردن را بلد هنوز
قلب من اما دیگر به چشمانت ایمان ندارد...
خیلی عالی است...
زنده باشی... تا بعد...
به به درود بر شما ای عزیز...
از قرار معلوم هم قبیله ایم..
درود برتو...........
معجزه اسباب ایمان آوردنه بیا و باور کن
اعجاز چشمهایی که هنوز معجره کردن بلده ایمان آوردن داره
زیبا بود خیلی
کاش بگذره روزهای قاطی بودن خوب و بد
تو سلیقه ات تو شعر فوق العاده است .جدی میگم
سلام
سال نو با کمی تاخیرمبارک.
نه اینوری نه اون وری
لنگ در هوا و خط خطی
* * *
رگ دست گرو میزارم که بهتر از هرکی قاطی بودن رو میفهمم
فقط مشکل اینه که قاطی بودن نه نوشتنی هست و نه تصویری
یعنی همیشه با نوشتن و به تصویر کشیده شدن مورد ظلم قرار میگیره
... بگذریم
چی داره به سرمون میاد ؟؟؟؟؟
حرف را باید زد
درد را باید گفت
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از
متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر
آشنایی با شور ؟
و جدایی با درد ؟
و نشستن در بهت فراموشی
یا غرق غرور ؟
درود بر شما دوست عزیز
ضمن عرض سپاس از حسن توجه و تذکر جناب عالی
موزیکی رو در وب گذاشته بودم از نامجو
چون در عروض و ریتم اجرایی به صورت مذکور بود
بنده نیز به همان شکل ذکر کردم
خود نیز متوجه موضوع بودم ولی خوب .....
به هر حال از لطف شما سپاس گذارم
در فرصتی مناسب به کلبه اینترنتی شما سر خواهم زد
تا درودی دیگر . درنگی و بدرود
درود بر شما جناب مرده
به عرض می رسانم شما که از آذر ۱۳۸۲ تا کنون قلم فرسایی الکترونیکی میکنید بهتر از بنده کوچک و حقیر بپذیرید انتقاد در یک وبلاگ شخصی رو
نخست به صورت خصوصی عنوان میکنند
دوم در صورت عدم ارضا شدن از طرف مقابل به صورت عمومی ذکر میکنند
سوم یک بار مینویسند نه چند بار
چهارم کمی صبر داشتن بد نیست
پنجم شما خود خود خیام اصلا اما به خدا خود خیام به موارد بالا بدون نیاز به گفتن بنده حقیر توجه میکرد
ششم موزیکی رو رویه وبلاگ گذاشتم به علت حجم پایین و عدم تشخیص اصل شعر عینا ذکر کردم
هفتم خودم به موردی که شما ذکر کردید توجه فراوان داشتم
هشتم با توجه به عدم رعایت جنابعالی به موارد مذکور با عرض شرمندگی مجبور به حذف نظرات فوق ارزش شما شدم
نهم از معاشرت اینترنتی شما بهره مند شدم
دهم به به و چه چهی نبوده جز لطف سرورانی که مراعات فرهنگ وبلاگ و وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی را کرده اند
تا درودی دیگر . درنگی و بدرود
پاسخ شما به کامنت خود را خواندم ...بند بند توضیحات شما فاقد دلایل منطقی بود....و این گونه به نظر می آید که تنها قصد نوشتن پاسخ داشتید...در زیر اجمالا موارد مطروحه از سوی جناب عالی را پاسخ می گویم:
1-به عرض می رسانم شما که از آذر ۱۳۸۲ تا کنون قلم فرسایی الکترونیکی میکنید بهتر از بنده کوچک و حقیر بپذیرید انتقاد در یک وبلاگ شخصی رو
نخست به صورت خصوصی عنوان میکنند دوم در صورت عدم ارضا شدن از طرف مقابل به صورت عمومی ذکر میکنند.
پاسخ :من اصلا قصد انتقاد از شما را نداشتم.....چون به نظرم شما اصلا وبلاگ نویس نیستید در تعریف من وبلاگ نویس کسی است که اندیشه های خود را در محیط وبلاگ انتشار میدهد ....نه رباعیات خیام و آثار نامجو ....این کار وقتی ارزش داردکه نقدی از خود شما بر آثار باشد(شاهد این مدعا این است که من مدت ها قبل ار اذر 82 هم می نوشتم اما به این دلیل که من هم آثار دیگران را منتشر می کردم از پرونده کاری ام حذفشان کردم......اشتباه فاحش شما را که دیدم بر آن شدم که واکنش دوستان وبلاگ نویس را ببینم.....تصور نمی کردم دوستان به این اندازه کم اطلاعات باشند...برای همین چند خط در توضیح برای خوانندگان شما نوشتم تا این شعر را اشتباه نخوانند (پس نمیتوانستم خصوصی بنویسم چون برای مخاظبانتان بود نه برای شما)......به هر حال برای من غیر قابل قبول است که یکی از عالی ترین و مطمئن ترین رباعیات که بیانگر جهان بینی حضرت خیام است ...و شما حتما نمی دانید چگونه از دست حاکمان زمان نجات پیدا کردن تا امروز من و شما بخوانیم و از اند یشه ی حضرت خیام آگاه بشویم به این مفتی دچار تغییر در مفهموم شود
سوم یک بار مینویسند نه چند بار
چهارم کمی صبر داشتن بد نیست
پاسخ:چند بار نوشتن من را به حجم ناباوری و عصبانیتم ببخشید.....شما هم دو بار نوشتید.... با این تفاوت که عصبیت من از موضوعی ادبی و فرهنگی و عمومی بود و عصبیت شما شخصی/در این گونه موارد صبر را جایز نمی دانم صبر من ممکن است باعث شود یک نفر دیگر این رباعی را غلط بخواند.
پنجم شما خود خود خیام اصلا اما به خدا خود خیام به موارد بالا بدون نیاز به گفتن بنده حقیر توجه میکرد
پاسخ: در ابتدا به فکر فرو رقتم و حق را به شما دادم اما با توجه به عدم اصلاح شعر از سوی جناب عالی از موضع سابق پشیمان نیستم
ششم موزیکی رو رویه وبلاگ گذاشتم به علت حجم پایین و عدم تشخیص اصل شعر عینا ذکر کردم
پاسخ: به خود اجازه انتشار چیزی که به درستی تشخیص نمیدهید را ندهید ..با این کار به شعور مخاطب توهین می کنید...محسن نامجو نمیتواند مرجعی برای تشخیص شعر باشد...نامجو پدیده ی موسیقی تلفیقی ماست و من از طرفدارانش هستم....اما بارها نشان داده که الزامی به رعایت شعر ندارد....از این میترسم که فردا بنویسید (ای درد تو ام درمان در بستر بیماری ....و ای یاد تو ام مونس در گوشه ی تنهایی....ای خاطره ات پونز نوک تیز ته کفشم.....این صندل رسوایی) بعد هم بنویسید شعر از حضرت حافظ
هفتم خودم به موردی که شما ذکر کردید توجه فراوان داشتم
پاسخ: عذر بد تر از گناه
هشتم با توجه به عدم رعایت جنابعالی به موارد مذکور با عرض شرمندگی مجبور به حذف نظرات فوق ارزش شما شدم
پاسخ: باتوجه به توضیحات بالا و عدم اصلاح شعر از سوی جناب عالی حذف نظرات فوق ارزش!!! بنده را فقط می توان این گونه توجیه کرد که شما تحمل انتقاد حتی در این فضای مجازی را ندارید.و البته من نظرات هیچ کس حتی نظرات( به عقیده من غیر منطقی) شما را حذف نمیکنم چون برای شما احترام قائلم و به خوانندگانم این حق را میدهم که نظرات شما را بخوانند و خود قضاوت کنند.
نهم از معاشرت اینترنتی شما بهره مند شدم
پاسخ: ما نیز همین طور
دهم به به و چه چهی نبوده جز لطف سرورانی که مراعات فرهنگ وبلاگ و وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی را کرده اند
پاسخ:فرهنگ وبلاگ نویسی فارسی به عقیده من دو بخش است 1-فرهنگ بلاگفایی2-فرهنگ باقی سرویس ها......فرهنگ بلاگفایی فرهنگ به به و چه چه کردن.....فرهنگ وبلاگ خوبی داری به من هم سر بزن و...... اینهاست.......البته دوستانی هم به تعداد محدود در بلاگفا هستند که در این دسته جای نمیگیرند...
اصولا مهمترین کارکرد وبلاگ همین بحث هایی است که بین نویسنده ها ایجاد میشه....که شما و خوانندگانت این کارکرد را قربانی خاله بازی های اینترنتی کرده اید...پشت کلمه فرهنگ وبلاگ نویسی پنهان نشوید....
جناب آقای مرده
درود بر شما
در تعریف شما وبلاگ نویس کسی است که اندیشه های خود را در محیط وبلاگ انتشار میدهد اما آیا نظر شما اصولی و علمی و منطقی هستش ؟ آیا از هزاران نفر وبلاگ نویس ۵٪ هم نظر جناب عالی پیدا میشود
وبلاگ محیطی جهت ارائه اطلاعات . خاطرات . عقاید . مطالب جالب . مقالات و ..... می باشد و فکر کنم اگه اشتباه نگم واسه همین قسمت بندی میکنند به مثلا ئبلاگهی هنری یا شخصی یا علمی یا ......
اما به گفته جناب عالی فقط باید یک نوع موجو هست و آنهم اندیشه های شخصی
یادم باشه به دوستان بگم فقط رو وبلاگهاشون اندیشه های شخصی خودشونو درج کنند
دوم بنده حقیر نیز میتونم به مخاطبان عرض کنم که شعر اصلی چیه نیاز به گفتن فاحش شما نبود جناب مرده
زیاد به دانسته ها و ندانسته های بنده مطمئن نباشید و بهتر میدونم شما به ابراز و تبلیغ دانسته های خود بپردازید
نمیدونم شما در چه سن و سالی هستید ئلی بهتر میدونم یاد آوری کنم ۳۰ سالی میشه اندیشه های خیام که هیچ سعی بر حذف اندیشه در این مملکت میشه بهتر نیست به جای نگرانی از غرق شدن شناگران حرفه ای به فکر شنا آموختن به دیگران باشید و
اول به فکر آموزش اندیشیدن باشید نه تلقین اندیشه ها
عصبانیت جنابعالی در جایگاه یک انسان عادی و قابل تحمل هست و شما بنده را ببخشید که بی دلیل و سوء شما رو عصبانی کردم
اما تو اندیشه های خیام در مورد حالت خشم و عصبانی شدن حتما یه چیزایی پیدا میشه
من از عصبانیت ۲ بار ننوشتم
دفعه اول که نوشتم دوباره با کامنت پر محبت شما روبرو شدم ومجبور به نوشتن مجدد شدم سعی کنید زود قضاوت نکردن رو از اندیشه های دیگران یاد بگیرید ( شما که خود اهل اندیشیدن هستید .......)
بهتر میدونم بیشتر در فکر فرو بروید البته اگر بهتر فکر کنید سپاس گذار میشم
هر چه دقت کردم جایی اسم از خیام نبردم که بخوام اسم حافظ رو ببرم
بسار عالی است که نظرات بنده ( از نظر من آب رو آتیش شما بود ) رو حذف نکردید خوانندگان قضاوت بهتری دارند البته اگه بخونند
وبلاگ بلاگفا یا بلاگ اسکای یا ....... صنایع دستی نیست که روح متعالی سازندش باعث بهتر یا بدتر بودن ماهیت یا باطن اثر بشه
بهتر میدونم اینجوری دسته بندی نکنید
http://saghiemastan.wordpress.com
http://saghiemastan.blogsky.com
http://saghiemastan.blogsky.com
و ..........................
به نظر شما اگه داخل دیگر سیستمهای وبلاگی مینوشتم شما نگهبان ارزشهای دیگران نمیشدید ؟
می شدید
پس ربطی به نوع سیستم نداره جناب مرده و این حرف از شما بعید بود
نظرات دوستان هم بیشتر از ذیگر سیستمها بیان شده ( قابل توجه جناب مرده )
اما واقعا شما مثل این فیلم های بزن بزن چینی و ژاپنی که نمی فهمی اون که داره کتک میخوره آدم خوبه ماجراست یا ادم بده...مثل میوه های خراب و سالم تو میوه فروشی... قاطی دارید
خاله بازی بنده و دیگرانی که مورد بی احترامی شما قرار گرفته اند ( به واسطه همین کلمه ) هزار مرتبه بهتر از خاله زنک بازیه شماست جناب مرده
به هر حال از الطاف جناب عالی بهره مند شدم
پیروز باشید
تا درودی دیگر . درنگی و بدرود
سلام بر شما و درود بر خالق دستور (کپی-پیست)
اول- من زمانی که از سر وظیفه خود را مجبور به توضیح مطلب اشتباه وبلاگ شما نمودم.گمان نمی بردم برای توضیح مطلبی ساده مجبور باشم این همه زمان گران یها و انرژی صرف کنم.و همچنین مجبور به تحمل توهین های فردی باشم که ظرفیت پذیرش اشتباه خود را ندارد. و تصور می کند باید تمام منتقدین را محکوم کند..(شما احتمالا علی دایی نیستید؟)...گاهی لازم هست اشتباهتان را بپذیرید...مطلب را اصلاح کنید....و از خوانندگانتان معذرت خواهی کنید به علت انتقال اطلاعات غلط...که ناشی از عدم دقت و ارزش قائل نبودن برای خود و خوانندگانتان است....البته لازم نیست از کسی که مطلبتان را تصحیح کرده تشکر کنید...
دوم-مطالبی را مطرح کرده بودم که از جانب شما پاسخی نشنیدم. پاسخ شما اصلا بر دو محور استوار است....۱- مطرح کردن مطالب خارج از بحث به جهت فرافکنی و منحرف کردن افکار از مباحث عنوان شده از طرف بنده(به عنوان مثال کپی کردن پی نوشت بنده و استهزاء آن/نوشته ی من چه ضعیف و چه قوی ...نوشته ی من است.. حاصل قلم من....نوشته ام و روی وب قرار داده ام بخش نظرات را هم باز گذاشتم..از نظرات دوستان هم استفاده می کنم حتی از نظر شما...اما من جز توهین در نظر شما چیزی ندیدم...به نظرم شما از این که توانایی نوشتن مطالب هر چند ضعیف در حد مطلب من را ندارید ...و از طرفی تمایل شدیدی به کل کل کردن دارید....شروع به توهین کرده اید...)...کاش در مورد بخشی که در ان به استفاده شما از منبع غیر قابل اعتماد نوشته بودم می پرداختید ..با پرسیدن سن من و یا نوشتن از جریان خواستار حذف اندیشه چه هدقی را دنبال می کنید؟...و اصولا چه ارتباطی بین این موضوع و انتقادات بنده هست؟...پاسخ فرافکنی است....
۲- شما با رندی خاصی از پاسخ دادن طفره رقته اید و در عوض شروع به قلم فرسایی در مورد مطلبی کرده اید که من به تصور این که با فردی روبرو هستم که قصد یک مباحثه منطقی را دارد و به دلیل کمبود وقت و حوصله از توضیح ان صرف نظر کرده و فقط به ان اشاره کرده بودم پرداختید....پس با دقت بخوانید:
وبلاگ ابزاری است که به شما کمک می کند تا هر زمانی که مایل بودید، بلافاصله به انتشار ایده ها، افکار و دیدگاههاﯼ خود بپردازید.
وبلاگ یک صفحه وب می باشد که معمولا به صورت کوتاه و خلاصه تهیه می شود و مطالب اغلب به ترتیب زمانی که منتشر شده اند، مرتب می شوند. همانند صفحات مجلات و یا روزنامه ها. محتوا و اهداف هر یک از وبلاگها به طور گسترده ای متفاوت است. از لینک ها و نظرات درباره سایر وب سایت ها گرفته، تا اخبار درباره شرکت ها و اشخاص، ایده های مختلف درباره مسائل روز، خاطرات روزانه، شعر و ادبیات، عکس و موزیک، نرم افزارها و برنامه های کامپیوتری، خبرهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و ورزشی و حتی مسائل تخیلی.
بسیاری از وبلاگ ها شخصی هستند و افراد آنچه که در ذهنشان است را بیان می کنند. بعضی دیگر گروهی است و اهداف جمعی و علایق مشترک آنها را در بر می گیرد . برخی از وبلاگها برای بازی و تفریح و سرگرمی هستند و برخی دیگر در برگیرنده مقالات علمی و پژوهشی می باشند. وبلاگ ها تسهیل کننده ارتباطات تیمی، سازمانی و خانوادگی می باشند. آنها با شیوه ای بسیار آسانتر از ایمیل و فوروم ها، به ارتباطات گروههای کوچک کمک می کنند. استفاده از وبلاگهای خصوصی در شبکه های اینترانت، این امکان را به اعضای تیم می دهد که لینکها و فایلها و نظرات و پیشنهادات خود را به یکدیگر برسانند. ایجاد یک وبلاگ خانوادگی به اعضای خانواده کمک می کند که اخبارهای خانوادگی شان را به اطلاع همدیگر برسانند. یک وبلاگ به افراد کمک می کند که در حلقه گروه باقی بمانند و پیوند و فرهنگ گروهی را ارتقا دهند
مشکل اصلی این هست: همیشه قبل از همه گیر شدن یک تکنولوژی جدید باید نیاز به ان تکنولوژی در جامعه به وجود بیابد...به طور مثال زمانی که نیاز به انجام سریع محاسبات بود کامپیوتر ها در غرب ساخته شدند و امروزه با توجه به نیازهای روز افزون و جدید پیشرقته تر می شوند...اما در جامعه ی ما چون هنوز این نیاز احساس نشده بود در بسیاری از طیقات کامپیوتر ها تبدیل شدند به وسیله ی بازی و ضبط صوت
وبلاگ ها نیز یک چنین سرنوشتی داشتند...افرادی که به کارکرد های ان اگاه نبودند و نیاز به ان را هم احساس نکرده بودند...وبلاگ را تبدیل به محلی برای کپی کردن کردند...
وبلاگ شما در کدام یک از گروه های تعریف شده بالا هست؟
.در بسیاری از وبلاگ ها آثاری منتشر می شود که متعلق به نویسنده نیست اما نویسنده نقد خود را بر آن اثر می نویسد....چه محتوای جدیدی را به فضای وبلاگ های فارسی می افزایید؟برای خواندن آثار خیام و شنیدن آثار نامجو راه های بهتری هم هست. همه در کتاب ها و سی دی ها موجود است.و به راحتی در اختیار همگان ...کارکرد وبلاگ شما چیست...اصولا خواننده چرا باید وبلاگ شما را انتخاب کند؟ ...شما هم شعر خیام را از خودتان در میکنید هم آمار از خودتان ول میدهید (۵٪ هم فکران من؟)...ین هم شیوه ایست که از ان بسیار سود برده اید همراه کردن دیگران با خودتان به واسطه ی آمار های تخیلی را چگونه توجیه می کنید؟
نوشته اید نام خیام را نبرده بودید که حال اسم حافظ را بنویسید...باید عرض کنم در میان جماعت کپی کار هستند کسانی که پایبند به اخلاق هستند و همیشه مراجع را ذکر می کنند....شما که مدعی دروغین فرهنگ هستید با افتخار از حذف نام خالق اثر یاد می کنید...شاید این گونه به نظر بیاید خیام ان قدر شناخته شده هست که نیازی به ذکر منبع نباشد...اما به گواه بخش نظراتتان متاسفانه دوستان بسیار کم اطلاع بودند..و شایسته بود که نام خیام را ذکر می کردید...در ابتدا گمان می بردم اشتباه شما ناشی از بی توجهی بوده ولی جملات گران بهای شما در باب حذف نام خالق اثر و مرا به فکر فرو می برد.
نوشته اید ۲ بار نوشتنتان از عصبیت نبوده بلکه چون من در دو مرحله نوشتم شما دو بار پاسخ دادید....من و شما و خدا می دانیم (اگر پاک نمیکرید دیگران هم می دانستند) که من هر ۳ نظر را در یک زمان نوشتم....یا دروغ می گویید و یا به علت شتاب زدگی در پاسخ دادن نظر دوم و سوم را در همان زمان ندید
گفته بودم بخش نظرات شما پر از به به و چه چه هست و خوانندگان توجهی به محتوا ندارند .....بهتر بود بر این بخش پاسخ می نوشتید..نه بر شوخی که بین وبلاگ نویسان در مورد بلاگفا هست و من هم نقل کردم .......بعید میدانم پیری مثل شما بحث های اصلی و فرعی را تشخیص ندهد
اولین لازمه ی پیر بودن این هست که اختیار کلام و رفتار خود را داشته باشید....شما از عصبیت اختیار قلم از کف داده اید....
اصرار شما را بر اینکه اندیشمند هستید را نمیفهمم .قضاوت را به دیگران واگذارید.....
همین که اموختید نظرات منتقدین و مخالفین را حذف نکنید گام بلندی برداشته اید....سعی کنید در مرحله بعد به فکر کردن روی نظرات هم بپردازید.....شعر را هم ان شاالله یاد گرقته باشید....
به هر حال هر انتقادی هم که به بنده داشتید شایسته بود ابتدا مطلب را تصحیح می کردید (این بخشی از فرهنگ نداشته ای هست که مدعیش هستید)
در مورد شعر نکته ی دیگری هم هست اصرار شما بر استفاده ا از کلمه ی میخواره به جای مست را درک نمیکنم.....میخواره بار منفی دارد و ........از این قسمت می گذرم ..چون شما هنوز به نقطه ای نرسیدید که بتوان با شما در مورد مطالب علمی و ادبی بحث کرد....بهتر است فعلا به تمرین آداب مباحثه بپردازید
در صورتی که درصدد نوشتن پاسخ هایی از جنس پاسخ قبلی هستید...فرافکنی و بحث های فرعی و توهین و.....منتظر پاسخی از این جانب نباشید
سلام
ما و این همه نفرین چه سود؟
درود بر جناب مرده
به علت کسالت جواب جزییات مربوطه را در زمانی مقتضی بر رفع کسالت میدهم ولی فقط یک سوال تعریف شما از وبلاگ آیا یک تعریف شخصی است ؟
(((( وبلاگ یک صفحه وب می باشد که معمولا به صورت کوتاه و خلاصه تهیه می شود و مطالب اغلب به ترتیب زمانی که منتشر شده اند، مرتب می شوند ................ و الی آخر )))
فقط همین
ایکاش ایمیل شما رو هم داشتم !!!!!
تا درودی دیگر . درنگی و بدرود
دوست بسیار محترم وگرامی
اگر تنها دوست داشتن هدایت وجه مشترک ما باشد به این می ارزد که به دیدنم بیائی
آمدنت خوشحالم میکند واگر اجازه بدهی به هم لینک بدهیم خوشحال تر خواهم شد جوابش را درخیزران برایم بنویس
با ادب احترام ومحبت فراوان
باز رفتی پشت پرده غیبت؟.......منتظر آپ شما هستیم...با نظرت در مورد تعریف وبلاگنویس موافقم. اشاعه نظرات و انتقادات و حتی خاطرات و حرفهای شخصی...البته کل گفتگو رو نخوندم...همون اولی