زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

بهاریه

آن

   اشاره به دور است

                            دور ِ خوب

این

   اشاره به نزدیک

                        این غروب

                                      بوی عیدی...بوی توپ.........

چشم به هم بگذاری امسال هم گذشته ....گذشته و من چه دیر فهمیدم که انسان یعنی عجالتاً.

من فقط هستم...همین...بی رویا ،بی لبخند....

گاهی فکر می کنم زندگی هم چیز خوبیست به شرطی که اهلش باشی....یک روز بعد از ظهر در حال قدم زدن و نگاه کردن به مردمی که با عجله مشغول زندگی کردن بودند به این نتیجه رسیدم.

این طور که دستگیرم شده برای زندگی کردن لازم نیست اول فرق جیک جیک را با قارقار بفهمی..........به گمانم همه عمربی راهه رفتم.

نظرات 14 + ارسال نظر
مدی چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:48 ق.ظ http://www.mahbed.blogsky.com

سال ۱۳۸۶ دلش برای ما تنگ می شود

رضا مشتاق چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:53 ق.ظ http://ibu.blogsky.com

من با تو چنانم ای نگار ختنی
اندر عجبم که من توام یا تو ،...منی

* * *
من فکر میکنم اکثریت دلیل بر حقانیت نیست
... میدونم که منظورمو گرفتی

من کم و بیش عادت دارم به این که یهو غیبت بزته ...ما رو بذاری بی نشونی .بری.....بری و پیش خودت به قول سهراب هیچ فکر نکنی که ما میان پریشانی تلفظ درها برای خوردن یک سیب چه قدر تنها می مانیم.....اما این که بر می گردی و اون نظراتت رو می بندی درد جدیدیست.....کاش حداقل این جا رو بخونی...

محمد چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:54 ق.ظ http://delle.blogsky.com

سلام
این قانونه دیگه ای کاش ما هم به همین سرعت رشد می کردیم
از هر نظر اون موقع بود که نمی گفتیم جوانی کجای که یادت بخیر
به امید دیدار

زهیر چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:35 ب.ظ http://ozahir.blogsky.com/

نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش بحالِ روزگار … خوش بحالِ آفتاب...

فردان چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:03 ب.ظ http://aber.blogsky.com

خوشحالم می بینمت رفیق(در واقع نوشته ات را می خوانم) امیدوارم اهل زندگی کردن باشی.
بهار ، تابستان ، زمستان و پاییز آرامی در پیش داشته باشی.

hera چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:57 ب.ظ http://www.narmela.blogfa.com

سلام
فرق جیک جیک و قارقار رو فهمیدن نمیدونم مهم هست یا نه ولث مطمئنم فرق بدبختی و خوشبختی.فقر و ثروت.رکود اطراف.و به گند اومدن رو دونستن و خیلی چیزای دیگه مهمه که همین ادمهایی که به ظاهر اهل زندگیند بهشون حتی فکر هم نکردن...
سال خوبی داشته باشی...سرشار از هیجانات مثبت...
سر بزن
بای.

رضا مشتاق پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:17 ق.ظ http://ibu.blogsky.com

اول اینکه : آرزو کنیم سال جدید سال بهتری باشه و با موفقیت و لذت
حالا البته هرکی یه برداشتی از موفقیت و لذت داره
من آرزو میکنم هرکی هرجور میخواد و حال میکنه موفق باشه
فقط با این تبصره که نپره وسط دایره موفقیت یکی دیگه ...
میشه ؟!
بعید میدونم دی:

و دومی هم اینکه : لبیک گفتیم و یه چند روزی کامنتینگو باز گذاشتم
راستیاتشو اگه بخوام بگم، خیلی وقتا دلم واسه کامنت رفقا تنگ میشه ... ، این کامنتها یه بهانه ایی هست برای دوستی های مکتوب که من یه جورایی ترجیح میدم به دوستی های چهره به چهره

موفق باشی سهند عزیز

شارونا پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:35 ق.ظ http://shaarona.blogfa.com

سال نو مبارک:-)

آنجلینا شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:30 ق.ظ http://kalagh-sefid.blogfa.com

دلم گرفته

از این بهار های پی در پی....

دلم گرفته از این هفت سینی که سکوت بود و سکوت بود و سکوت بود و سکوت بود و سکوت بود و سکوت بود و سکوت.....قار قار

humana یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 ق.ظ

بیراهه رفتن بهتره از ...

هرا یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ب.ظ http://www.narmela.blogfa.com

سلام...
آپ کردم...
بیا سربزن...

مردغار سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:09 ق.ظ http://www.corner.blogsky.com

چه چیزهای خوبی یاد گرفتی!

آدمک باران سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:15 ب.ظ http://adamakebaran.blogsky.com

خوشحالم که اونقدر سالم هستی که تونستی بالاخره آپ کنی!
امیدوارم سالی سرشار از شادی و موفقیت پیش رو داشته باشی.

نازنین گل یخ یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:41 ب.ظ http://nazanin55.blogfa.com

سلام....وااااااای چه عجب اومدی.....بعد یه مدت نبودن بازم از اون حرفایی زدی که باید قاب کرد و.....
میدونی این لحظه ای که گفتی برام اتفاق افتاد اون لحظه برام مزه گسی داشت که تا چند وقت حالم گرفته بود...اما از اونجایی که همیشه دونستن بهتر از ندونستنه .......فهمیدم که باید اهل زندگی بود تا زندگی هم تو رو قبول کنه...باید اهل خوشی باشی تا بهت خوش بگذره و.. و...
از اون روز به بعد کم کم تغییر کردم...گاهی خواسته و گاهی نا خواسته...
این همون تغییر ناگهانی هس که زیاد ازش حرف میزنم.....دنبالشو بگیر میرسی بهش...به اینکه رویا و لبخند هم داشته باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد