زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

زنده به گور

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد.آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست.همه گول خوردند! هدایت

باور نکنید...لطفا

منُ  تدفین پی در پی/منُ این مرگ مادر زاد/در این بن بست آدم کش/ترانه از نفس افتاد!!!!

 

ترانه هام رو خط بزن ،من یکی تسلیمم رفیق

به من نگو دوباره از، پشت سکوت داد می کشیم

به من نگو به عشق روز ،میشه گذشت از دل شب

نگو هنوز میشه دلُ ،به رویاهای آبی بست

من می خوام هم صدا بشم،با اجتماع کر و لال

به من چه که پروانه رو،اعدام کردن به جرم بال

یه پوستر یه متری از ،چه گوارای قهرمان

رو دیوار اتاق خواب،ترسوهای رفته به خواب

صادق حالا یه عکس شده ،رو کتابای بی صدا

وسیله ی پز دادن آدمای پر ادعا

من می خوام هم صدا بشم،با اجتماع کر و لال

به من چه که پروانه رو،اعدام کردن به جرم بال               

                                                                           ۸۶/۷/۲۰-کافه دی

پ.ن: آدمک باران از من خواسته بهترین پستم رو انتخاب کنم...ممنون آدمک که من رو به بازی دعوت کردی....من هم همه ی دوستان وبلاگ نویسم رو به این بازی دعوت میکنم...

نظرات 49 + ارسال نظر
آدمک باران شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:14 ب.ظ http://adamakebaran.blogsky.com

منم ممنونم که دعوتم را قبول کردی.

منم حس تو را دارم. قحطی خاطره ـ یادهای کپک زده...

الف.ک شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:29 ب.ظ http://aakharinaarezoo.persianblog.ir

عادت مزخرفی ِ که کامنت‌نویس‌ها وقتی حرفی واسه گفتن ندارن شعری رو که وبلاگ نویس گذاشته دوباره کپی می‌کنن و می‌گن خیلی قشنگِ!
به خاطر همین چیزی رو کپی نمی‌کنم... فقط می‌گم اون ۴ مصرع اول حرف این روزای من ِ...

سپیده شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:06 ب.ظ http://sepidehsafireshgh.blogfa.com

ای بابا
دل خوش سیری چند
دل ما ار روز ازل پر بغض رفتن
پیش ما بیا آپم
آپتم حرف نداشت
کاری کرد من و من ما بشیم تا دردامون کم شه

الف.ک شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:16 ب.ظ http://aakharinaarezoo.persianblog.ir

ممنون از توضیح‌تون

الف.ک شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:17 ب.ظ

و ممنون از اینکه چند خط دیگه‌اش رو هم برام نوشتین.

بنگری شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:31 ب.ظ http://www.bangeree.blogsky.com

سلام و خسته نباشید
همه ایامت عید و شادی باشه ...عیدت مبارک
پروانه را بخاطر رسیدن به شمع اعدام میکنن .... حتی پروانه هم مظلومه ....
بسیار زیبا نوشتی
شاد و موفق باشی

افیون شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:57 ب.ظ http://opium.blogfa.com

منو باید شخصا دعوت کنی...آخه خیلی آدم مهمیم!

افیون شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:27 ب.ظ http://opium.blogfa.com

تو گلی... ما هم صمیمانه می پذیریم!

ببین ما را به ادد...البته اگه خواستی ها!

خل دیوونه یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:16 ق.ظ http://kholl-e-diivoone.blogfa.com

خوبه گفتی..داشتم جدی میگرفتم..

فردان یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:07 ق.ظ http://aber.blogsky.com

سه تا آپ که نخوندم...رفیق باور نمی کنم....

نازنین گل یخ یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:25 ق.ظ http://nazanin55.blogfa.com

سلام سهند....طاعات قبول ُ عید گذشته هم مبارک!
آرزو دارم با این قلمت با این افکار بلندت....دست از نا امیدی برداری...قبول دارم در مضمون اجتماعی شعر گفتن همیشه تلخی زیادی داره...اما تو زندگی خودت از زیباییها هم لذت ببر...برای زیبا دیدن بایدسعی کرد...
اگرچه تو دیدن رو خوب بلدی ...فقط باید کمی خوشبینانه تر ببینی.
از این حرفت خیلی خوشم اومد....که بهترین پستو هنوز ننوشتم....

حمید یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:28 ق.ظ http://disgraced.blogfa.com

راحت باش عزیز با وجدان من.

مهشاد یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:33 ب.ظ http://www.mahshadar.blogfa.com

سلام

خوبی؟

عیدت مبارک

خوب کدوم پست رو واسه انتخاب می ذاری؟؟؟؟؟

بابای

مرجان یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:07 ب.ظ http://tara65.blogsky.com

روزهای بی ترانه ایست سهند...نه از آن جنس که تو می گفتی...نه از آن جنس که من می گفتم...عاشقی را گونه ها ی دیگر هم هست! یوسف که زلیخایی شود نقلی نیست...شیدایی یعقوب را که چاره کند؟!!!

نقره ای یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:51 ب.ظ

یاد ترانه های آخر فیلمای کیمیایی افتادم نمی دونم چرا ...
این حس همون بود شاید ...


حرف هفت تیر پر رو باور کن ...

خاتون یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:56 ب.ظ http://www.donkey2.blogfa.com

به شما ربط دارد...خودتان را به غریبگی نزنید

روژین دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 ق.ظ http://ruzhin.blogfa.com

یاد شعر از شهیار قنبری افتادم :
به کسی برنخوره برنخوره ... من یکی پنجره مو می بندم
این همه پنجره باز بسه ! ... من به قاب آینه می خندم !

میشه ؟! میتونی ؟! می تونی همصدا با جماعت کر و لالی بشی که اونا هم مثه خود ما فکر میکنن ناچارند اینگونه باشند ؟!

کافه زیر دریا دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:53 ب.ظ http://kaafeziredaryaa.blogfa.com

سلام و درود
همصدا هم اگر نشوید تنهایی کاری نمی توان کرد!
این کار مصلحت است.
مصلحت
م ص ل ح ت
این روز ها عجیب مصلحت گرا شده ایم.

ایام به کام

شلم شوربا دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:17 ب.ظ http://WWW.NIMARASI.BLOGFA.COM

ممنون از کامنتت .امیدوارم دوستم باشی همیشه

یاسمنگولا سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:51 ق.ظ http://yasmangoolabad.blogsky.com

درووووووووووووووووود
ممنون به یادمی
فاز غم واسه اینه که ما رو تو فاز دیگه ای راه نمی دن آخه
البته اون پست رو ژولی پولی گولا نوشته بود
نوشته هات خیلی به دل می شینه
انگار شما یه فاز بالاتر از مایید ..... بوی نوشته هاتون آشناست

شلم شوربا سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:46 ب.ظ http://WWW.NIMARASI.BLOGFA.COM

اون ترانه که توی کامنت من نوشتی مال کیه عجب ترانه ایه من نشنیده بودم

سارا سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:27 ب.ظ http://errors.blogfa.com

چرا؟رژه می روند کلمات و به حرف نمی رسند؟

خرمگس خرفت سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:14 ب.ظ http://ammarr.blogfa.com/

هی
صادق شده دق خیلیها..............شاعری رفیق....تبادل لینک یه دوستی خوب رو به دنبال داره

شارونا چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:49 ق.ظ http://shaarona.blogfa.com

چرا؟ حوصله نداری یا اینکه فکر می کنی فایده ای نداره؟!!

تقریبا غیر ممکنه......

شاپرک چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:51 ق.ظ http://shaparak-kocholo.blogfa.com

سلام همسایه

به روزم با شبی دیگر

پشت این دیوار شهریست ..
پر از آدم های جور واجور..
همین روزها از خواب بیدار می شوم
باورکن ...


در پناه باران
بدرود [گل]

قورباغه درختی چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:38 ب.ظ http://rouzan.blogfa.com

واقعا باید در کاشان زندگی کرد من که خیلی خوشم اومده از اونجا البته ارتباط برقرار کردن با مردمش واقعا سخته. راستی اگه جسارت نباشه می خوام بگم ترانه ات رو یک بار بازنویسی کن روان نیست و قوه خیال رو تحریک نمی کنه نمی دونم چرا. ببخشید ها نظر شخصی ام بود.

خب در مورد مردمش حق با توئه....اما من نخواستم تو یه جای عمومی نظرات شخصیم رو در مورد یه قومیت بنویسم......
در مورد ترانه منظورت رو میفهمم...در مورد تحریک نکردن قوه خیال حق با توئه اما این ترانه کاملا رئال هست......در مورد روون نبودن....باید بگم نوشتن این جور ترانه احتیاج به کلی علامت گذاری داره که متاسفانه تو این سیستم ها نا ممکنه.......

ایلیا چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:30 ب.ظ http://stalker.blogsky.com

مصرع ۵و۶ حرف دلمو زد
پروانه اعدام میشه به جرم بال
یکی مثل توام لال شدن ترجیح می ده به اعتراض
واقعا به ما چه؟
ما اگه ام بخواییم کاریی کنیم بقیه میگن به ما چه
پس به ما چه

دوست عزیز برداشت شما کاملا در تضاد هست با منظور من.....هر چند که من شما رو در برداشت مفهوم آزاد می بینم....یعنی لزوما تو نباید از ترانه ی من به عقاید من برسی....مسئله اینه که برداشت های ما مقدار زیادی به طرز تفکر ما بر میگرده...و تیتر مطلب رو هم برای این انتخاب کردم که حدس میزدم خواننده ی پر شتاب منظورم رو در وهله ی اول متوجه نشه

[ بدون نام ] چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:14 ب.ظ

همین جوری داشتم ارشیو وبلاگمو نگاه میکردم یه پست قدیمی که گذاشته بودم برای یکی از دبیرامون و یه کامنتی که گذاشته بودی:
امیدوارم روزی نیاد که آرزو کنی کاش این صبح قشنگ را هرگز نمیدیدی............هر چند که زیاد هم دست من و تو نیست.....این کامنت را یه گوشه قایم کن.........
الان که دارم فکر میکنم میبینم که روزی که ازش اسم بردی هرگز نیومد...راستی اسم معلمه چی بود؟!!!!
نفهمیدم که توی این ترانه بلاخره میخواستی خودتو به نفهمیدن بزنی یا فریاد بکشی و از کسانی که یه وسیله شدن برای ادمای روشنفکر نما دفاع کنی؟
با نظرت موافقم به نظر من هم زن قصه ی من زن احمقی بود...
اما از این ادمای احمق کم نیستن...و راستشو بخوای همین ادما وقتی که حماقتو کنار میذارن به هیولا های وحشتناکی تبدیل میشن

من هنوزم امیدوارم که روزی نیاد که پشیمون شی از دیدن اون صبح قشنگ و........هنوز هم میگم خیلی هم دست من و تو نیست و هنوز هم میگم اون کامنت رو یه گوشه ای قایم کن......
تو این ترانه میخواستم بگم که از این اوضاع خسته شدم از دست این روشن فکر نما ها.........اما تیتر مطلب(جدی نگیرید....لطفا) میگه کهخ من به اعتراضم ادامه خواهم داد

نارنج گیج و ویج چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:17 ب.ظ

این جمله اخر...
فاجعه وقتی رخ داد....
یه جوریم کرد.....مامانی ها یه اسطوره ان برای من....شاید برای تو هم این اسطوره شکسته....یا شایدم موضوع خیلی ساده تر از اون چیزیه که ذهن من فکر میکنه....
این قبرستونیم که میگفتی همه میرن توش حالا دیگه دلم میخواد که نرم توش اما باید برم....
هوا سرد نیست اما من بیخودی سردم و دارم میلرزم....
میرم وبلاگ تینی...یه مشت خاطرات قشنگ مشترکو که دیگه هیچ وقت زنده نمیشن بازگو کرده و یه موج حسرت میخوره به هیکلم....
میام اینجا....یه مشت بهت زدگی و باور های مرده و حقیقت های تلخ عین بمب توی صورتم میترکن....
برگردم به تخت خواب....اونجا حداقل فقط رخوت به من میبخشه....
هم این کامنت پایینی هم این کامنت که برای پست قبلت گذاشتم من بودم!!!
چه گیجی شدم من!

همون موقع فهمیدم که کامنت مال توئه......چون دیگه بعد از این همه طرز نوشتن خیلی از دوستان رو میشناشم+ کلیدی که داده بودی(سر میزنم به بلاگ تینی)........در ضمن لطف کن همیشه آدرست رو بالای کامنت بنویس تا سر زدن بهت راحت تر بشه......

حب چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:52 ب.ظ http://hoob.blogfa.com

دین وعلم دو بال پرواز آ دمی است به بال واحد پرواز نتواند اگر انسان تنها با بال دین پرواز نماید طولی نمی کشد که در لجنزار اوهام سقوط میکند چنانچه تنها با بال علم پرواز نماید پیشرفتی حقیقی حاصل نکند در باتلاق یاس آور ماده گرائی هبوط نماید اگر وب را کامل مطالعه فر مودید منتظر نظر شما می مانم

Sleeper چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:55 ب.ظ http://TeeTee.Blogfa.Com

چرا اما من اینکارو نکردم
حالا شما رو دعوت میکنم!

Tini Talker چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ب.ظ http://www.deadly-space.persianblog.ir

هی خواندم و هی بغض کردم....
شیشه ای شدم انگار ..
آخر هم میشکنم... میدانم...!

محمد چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 ب.ظ http://www.baiamadol.blogfa.com

واقعا چگونه میان این همه مردم شتابزده زندگی می کنیم؟

آپ شد. اینجا جایی است که
پست جالب بود(بهترین پستتون)

نیست!! پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:01 ق.ظ http://baobabb2.blogfa.com

باور کردن ! چه اصطلاح غم انگیزی مرد ! باور کردن این همه غیر قابل باور کار آسانی نیست ... من چشمهایم را میشویم کتابهایم را میشویم و تمام دستنوشته هایم را اما خودکارم را هرچه میشویم کثیف تر میشود ... جوهر است که بالا می زند وتمام زندگی ام را به گند میکشد ...
پروانه ممنوع شده است وبال محکوم ... هی مرد خیلی وقت است دیوار اتاقم به هدایت آغشته شده است به زخم هایی که مثل خوره ...
بهتراست بس کنم دیگر.

احسان پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:31 ق.ظ http://www.alichap.com

اسمش ناصر فیض بود :)

یاسمین ( حرفهای یه ذختر غمگین پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:13 ق.ظ http://rue.blogsky.com

دلم گرفته حتی از شادترین ترانه هایم زیرا آنها هم از رفتن میگن...

معاصر پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:40 ب.ظ http://www.jadekhial.blogfa.com

سلام سهند
منم میخوام همصدا بشم
با اجتماع کر و لال
..
خوب بود پسر

مارال پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:58 ب.ظ http://maralii.blogsky.com

خسته ام

خسته نباشید...

Mat پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:32 ب.ظ http://zENDEGISAGI.BLOGSKY.COM

سلام ... متن جالبی بود ... مخصوصا با این قسمتش خیلی حالیدم :

صادق حالا یه عکس شده ،رو کتابای بی صدا
وسیله ی پز دادن آدمای پر ادعا

عزیز من معمولا پستتاتون رو میخونم ولی با RSS ... زیاد نمیتونم بیام نت دیگه خودت که میدونی !!!! خوشحال میشم بتونم خدمت برسم ولی اگه نتونستم تو به بزرگیت ببخش ...

بای !!!!!!!!!

درک میکنم رفیق.....زندگی سگی......

رضا پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:12 ب.ظ http://rahgozarezaman.blogfa.com

ممنون که بهم سر زدی رفیق

راستی دلم واسه اجتماع همون کر و لال ها تنگ شده

ولی حیف که چندان در دسترس نیست

حیف

...

ح ا م د پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:48 ب.ظ http://emptyness.blogfa.com

قشنگ بود و حالگیر ؛ من نسبت به پروانه ها حساسم!

گورکن دیوانه جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:16 ق.ظ http://goorkan-e-divane.blogfa.com/

چطوری رفیق؟
خو.بی؟
بعضی از پستاتو خوندم
خویه
...!

کنا جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:44 ب.ظ http://bazy.blogsky.com

شاید چون پروانه کشی یه حقیقت مرسوم شده...کشتن ته به بهای کر لال بودن دیگران...کشتن از برای اینکه شایدنورو صدای سوختنش قدری گوش چشم ها را بیازارد...((آخر تو غلط میکنی که میسوزی...))البته من جامعه خودمونو میگم

سارا جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:44 ب.ظ http://sarahandautumn.blogfa.com

من اما از بین همه نوشته ها ت، نامه ای رو دوست دارم که هرگز پست نشد...

بوف کور جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:58 ب.ظ http://www.onamono.blogsky.com

صادق حالا یه عکس شده ،رو کتابای بی صدا

وسیله ی پز دادن آدمای پر ادعا

این بیت شعر عالی بود.راستش همه جا بوی طاعون کامو میاد.همه جا حرفهای صادق دیده میشه.صادق چقدر قوی حس کرده بود.من بوف کور رو زندگی کردم.و خیلی وقتها از کتاب خونهای پر ادعا پنهانم.این شعرت اشک منو سرازیر کرد.کتابخوانها و روشنفکرهایی که کتاب صادق میخونند و بارها و بارها سکس میکنند.با ۱۵ ساله به بالا .آری:

صادق حالا یه عکس شده ،رو کتابای بی صدا

وسیله ی پز دادن آدمای پر ادعا

Tini Talker جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:59 ب.ظ http://www.deadly-space.persianblog.ir

سرکی کشیدم ......
همین

آلبا شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:35 ق.ظ http://www.salamkhodahafez.blogfa.com

من این جا آمدم و خواندمت چند باری.....اما یادم نیست حرفی داشته ام یا نه....!گفته ام چیزی؟؟؟
در هر حال این بار هم آمدم که بگویم برای چندمین بار خواندمت.........

ظهری پنج‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:45 ب.ظ http://bustansaribakhsh.persianblog.ir

من می خوام هم صدا بشم،با اجتماع کر و لال

به من چه که پروانه رو،اعدام کردن به جرم بال

به نظرم نظرت درست عکس این بیته اگه میخاستی با اون اجتماع بی تفاوت همصدا بشی چرا بلاگ مینویسی به ایم میگن مچ گیری
دست مریزاد به خودم
زنده به گور(وای میترسم)
مردی که مرده بود (دیگه بدتر)






گذشته ازاین حرفا مطالبت پر محتوایند
موفق باشی

رضا پنج‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:08 ب.ظ http://www.corner.blogsky.com

حاج سهند سلام ! چطوری ؟‌میگم این ۲ خط محشرخ پسر :
من می خوام هم صدا بشم،با اجتماع کر و لال
به من چه که پروانه رو،اعدام کردن به جرم بال
هم پارادوکسه هم اعتراض

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد